ﭘﯿﺪﺍ ﮐــــــــﺮﺩﻥ ﮐﺴﮯ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻪ ﺩﻭﺳــــــــﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐــــــــﺮﺩﻥ ﮐﺴﮯ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﻬﺖ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺳﺨﺘــــــــﻪ
ﭘﯿﺪﺍ ﮐــــــــﺮﺩﻥ ﮐﺴﮯ ﮐﻪ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻪ ﺩﻭﺳــــــــﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐــــــــﺮﺩﻥ ﮐﺴﮯ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﻬﺖ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺳﺨﺘــــــــﻪ
هر جا دلت شکست ,خودت جاروش کن تا هر کسی منت دستتای زخمیشو رو سرت نزاره......
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:, توسط ضـا مــن حـــسین ( همراز ) و مـــژده (دورندیش) |

 

چاگه توجه کنه فکر میکنی دوستت داره

اگه دعوا کنه فکر میکنی ناز میکنه

اگه سکوت کنه منتظرش میمونی...

عجب دنیائی داره این عشق لعنتی...

 

 

((دنیای عاشقی))

 

بارفتنش منم شروع کردم به نوشتن دلتنگی هام...

 

بعداز مدتی متوجه شدم سپپیده ای دیگری در تنهائی های من متولد شده...

هرشب که میخواستم بنویسم اونم می اومد...

و یه مقدار دورتر از من قدم میزد.!

 

در تمام این سالها دوبار باهام صحبت کرد...

یکبار نوروز سال۱۳۸۹و...

یکبار دیشب زمانی که با مشت کوبیدم روی دفترم و قسم خوردم دیگه ننویسم.!

 

سپیده رویاهای من خیلی زیباست ..

با قد کشیده و چهره ی معصومش بهم نزدیک شد...

یه دامن کوتاه مشکی با گلدوزیهای شمعدانی اونو جذابترش کرده بود...

 

گفت: دنیای عاشقی بدلیل وسیع بودنش تعریف مشخصی نداره...

و لحظه های عاشقی قابل پیش بینی نیست.!

بخاطر همین خیلی ها مرد میدون نبودند...

و درعالم عاطفه ها دلشونو به تعاریف دم دستی خوش کردند...

در حالیکه که دنیای عاشقی دنیای جسارت و استقامته...

انسانهای بُزدلی که مرد استقامت نبودند ...

وتمام دنیای عاشقی خودشونو در واژه های به اصطلاح جذاب بخاک سپردند.!

یکی دوست داشتن رو برتر از عشق تعریف میکنه...

یکی بخاطر طرف مقابلش کوتاه میاد...

یکی دیگه اعتقاد داره...

بخاطر تلخ نشدن همین خاطرات مثلا شیرین از عشق گذشته...

و هزارن بهونه ی جورواجور دیگه.!

 

ازش پرسیدم: مگه دوست داشتن شکل منطقی عشق نیست؟

اومد کنارم نشست و گفت:

عشق مثل یه خودروی قدرتمند میمونه...

که دارای هزاران اجزاء مختلفه ودوست داشتن یکی از ابزارهای عشقه ...

خیلی بچه گانه ست که تمام خودرو رو در یکی از اجزای اون خلاصه کنی.!

 

دوست داشتن یک امر عادی و کاملا شخصیه...

در حالیکه عشق وقتی از تعلق خاطر دونفر ایجاد میشه...

تمام فضای پیرامونی رو درگیر خودش میکنه...

و عطرافشانی این انرژی آزاد شده رسم ماندگار اهل دل میشه.!

 

بهش گفتم: آخه تا کجا؟

سرشو گذاشت رو شونه هام و ادامه داد:

اگه حدو اندازه عشق مشخص بود که هزاران سال پیش همه چیز تموم میشد...

 

و چیزی به من و تو نمیرسید.!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: